می توانم از امروز در رابطه ام با گربه ی همسایه تجدید نظر کنم و به نوعی انسانی- حیوانی ش کنم.
می توانم به سگ دست و پا چلفتی م قلاده بزنم که گربه ی همسایه را نترساند.
گربه ی همسایه را هر طور نگاه کنی خوشگل است و کش و قوس معرکه ای به تنش می دهد و منحنی ها هستند که زندگی مان را پر لذت و هیجان می کنند.
می توانم بروم توی شرکت ساختمانی و ساختمان هایی طراحی کنم پرِ منحنی. مثل برج تاتلین که عروج منحنی است.
می توانم زندگی جدید سهموی و سینوسی داشته باشم و معیارم به جای خط کش منحنی باشد.
دریا موج هاش را دارد و افکاری که در آن با میل غرق شدن دست و پا می زنند.
بی شک می توانی!
نویدجان سلام امیدوارم که حالت خوب باشه اول از همه بگم که تو می تونی توی رابطت با گربه همسایه تجدیدنظر کنی همون جور که من در رابطه م با گربه ی همسایه تجدید نظر کردم و مورد بعد این که من از بیشتره نوشته هات سر در نیاوردم نمی دونم عیب از کدوم قسمت مغزم بود
خوش باشی اقا نویده فعلا بای بای